یک شنبه 27 آذر 1401 - 0:18:50
گفتوگو با کامران سیفاللهی، تهیهکننده «میشه که بشه»
رئالیتیشوی «میشه که بشه» با موضوع تجربهگرایی مشاغل، هر قسمت لحظاتی جذاب را در مسیر اتفاقهای گروهی سهنفره از جوانان برای تجربه یک شغل نشان میدهد.
این برنامه به کارگردانی سیدعماد کریمیفرد و تهیهکنندگی کامران سیفاللهی در جدیدترین فصل خود از مهاجرت معکوس میگوید و به این نکته اشاره دارد که جوانان برای یافتن شغل، نیازی نیست حتماً به تهران مهاجرت کنند بلکه میتوانند در شهرشان به حرفهای که علاقهمند هستند، مشغول به کار شوند. عوامل سازنده فصل دوم «میشه که بشه» برای نمایش شغلهای متنوع به استانهای مختلفی از جمله خراسان رضوی، خراسان شمالی، مازندران، گلستان، اصفهان، یزد، فارس، سمنان، کرمان، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان، کرمانشاه، زنجان و گیلان سفر کردهاند. قلمکاری، بافتن تور دروازه، لنجسازی، پرورش کروکودیل، زالو، کاکتوس، گل رز، قارچ و… از جمله فعالیتهایی است که مخاطب در همراهی با کارآفرینان و تجربهگران، با آنها آشنا میشود؛ کارهایی که برخی افراد ممکن است اسم آن را هم نشنیده باشند. این برنامه روزهای زوج ساعت ۱۹:۳۰ روی آنتن شبکه نسیم میرود. با کامران سیفاللهی درباره «میشه که بشه» گفتوگو کردیم.
چرا برنامه «میشه که بشه» به مهاجرت معکوس اشاره دارد، اهمیت این موضوع چیست؟
بسیاری بر این باورند که کار و موقعیت شغلی فقط در تهران وجود دارد، این ذهنیت اشتباه در میان بسیاری از جوانها وجود دارد. ما این مسئله را هر روز میدیدیم و به این نتیجه رسیدیم که از سادهترین موضوع پیش رویمان، ایده بگیریم و فصل دوم را با محوریت مهاجرت معکوس و معرفی ظرفیتهای کمتر دیده شده مناطق ایران بسازیم. میخواستیم به کسانی که فکر میکنند فقط در تهران، فرصتهای کاری وجود دارد نشان دهیم شهرهای مختلف ایران چه ظرفیتهای بالایی برای کارآفرینی و درآمدزایی بیشتر دارند.
این ظرفیتها را چطور شناسایی کردید؟
فرایند پژوهشی برنامه حدود چهار ماه زمان برد و تیم نویسندگان با کمک سوژههای معرفی شده از سوی بنیاد برکت (به عنوان سفارشدهنده برنامه) کارشان را آغاز کردند. بنیاد برکت به متقاضیان برای کارآفرینی تسهیلات میداد و تعدادی از سوژهها از طرف بنیاد برکت به ما معرفی شدند.
تعدادی از سوژهها هم حاصل جستوجوی میدانی گروه پژوهشی برنامه بود. تعداد سوژهها هم زیاد بودند ولی نتوانستیم به همه آنها بپردازیم بنابراین ملاکهای انتخاب را سختتر و محدودتر کردیم و به مشاغلی رسیدیم که برای مخاطب جذابتر و تازهتر باشد. در نهایت به ۲۶ شغل رسیدیم که در هر قسمت از برنامه معرفی یک شغل را میبینیم.
اولویت شما برای انتخاب و معرفی مشاغل چه بود؟
ما در این برنامه، مشاغلی را معرفی میکنیم که نه نیاز به هزینه راهاندازی بالا دارند و نه نیاز به تحصیلات آکادمیک و تخصص دانشگاهی. هر فردی با گذراندن یک دوره آموزشی کوتاهمدت، میتواند فنون کار را یاد بگیرد و بقیه ماجرا به همت و توانایی خودش بستگی دارد. ملاک ما برای انتخاب مشاغل این بود که دستیابی به آن شغل و حرفه، سخت و دست نیافتنی نباشد.
یکی از جذابیتهای برنامه، تعدد لوکیشن و سفر به مناطق مختلف ایران برای معرفی مشاغل کمتر شناخته شده است، در این باره هم توضیح میدهید؟
تغییر اقلیم، موضوعی است که در فصل دوم به آن رسیدیم تا رنگ و لعاب برنامه را بیشتر کنیم و نشان دهیم چه ظرفیتهای بالای کارآفرینی در بومها و قومیتهای مختلف کشورمان وجود دارد.
شاید این ذهنیت وجود داشته باشد که مشاغل مرتبط با گردشگری در شهرهای مسافرپذیر، رونق دارد که تصور درستی است ولی ما در «میشه که بشه» سعی کردیم ظرفیتهای شغلی کمتر شناخته شده این مناطق را هم نشان دهیم مثلاً در یکی از روستاهای خراسان شمالی، یک نفر باند خودرو تولید میکرد یا در یکی از روستاهای خراسان رضوی نزدیک به مشهد، کارآفرینی مزرعه پرورش کروکودیل داشت. راهاندازی برخی از مشاغل در چنین مناطقی دور از ذهن به نظر میرسد اما این کارها انجام شده است.
به بیان دیگر این برنامه سعی در نمایش شغلهای مولد دارد تا این ذهنیت اشتباه که مثلاً کف خیابانهای تهران پول ریخته را تغییر دهد؟
البته قرار نیست امید واهی بدهیم و بگوییم با این برنامه مهاجرت معکوس را سرعت میبخشیم. برنامه ما اندازه دهان خودش حرف میزند، حرف ما این است که در شهرستانها هم کار هست، فقط باید ظرفیتها را شناسایی کرد، همه چیز در تهران نیست و اگر به اطرافمان دقیق نگاه کنیم فرصتهای بهتری نسبت به تهران میبینیم.
فرایند کارآفرینی و راهاندازی مشاغل مولد سختیهای زیادی دارد و همیشه با موفقیت همراه نیست، در این برنامه به شکستهای احتمالی و تجربههای ناموفق هم اشاره میکنید؟
این مهارت و توانمندی ایرانیهاست که از سختیها عبور کنند ما قرار است بگوییم با امکانات محدود و کم هم میتوان کار کرد. مشاغلی که ما سراغش رفتیم با سختیهای زیادی همراه بودند و ما در این برنامه به این سختیها اشاره میکنیم. ما نیمنگاهی به شکستها هم داریم و برایمان مهم است که نگاهی واقعگرایانه به مهاجرت معکوس و کارآفرینی داشته باشیم به همین دلیل روایت تجربی کسانی که با آنها صحبت میکنیم برای مخاطب شنیدنی است. در واقع ساختار «میشه که بشه» رئالیتیشو است و تمام تلاشمان را کردیم به لحاظ محتوایی هم تا حد امکان، مواجههای واقعی با سوژهها داشته باشیم بنابراین سعی کردیم محتوای کار هم رئالیتی و حرف دل مردم باشد.
شرکتکنندهها برای حضور در این برنامه چطور انتخاب شدند؟
در فراخوانی که دادیم، متقاضیان نامنویسی کردند و سعی کردیم کسانی را انتخاب کنیم که انگیزههای فردی بالایی برای تجربههای نو و کارآفرینی داشته باشند. در هر قسمت هم سه شرکتکننده داریم که از همان استان انتخاب شدند تا نسبت به ظرفیتهای بومی منطقهشان آشنا شوند.
بازخوردها تاکنون چطور بوده است؟
خوشبختانه تاکنون بازخورد بدی نگرفتیم ولی هنوز زمان لازم است تا بازخوردهای واقعی را ببینیم. فصل اول برنامه، مخاطب خوبی داشت و به همین دلیل شبکه نسیم، پیشنهاد تولید فصل دوم را به ما داد.
آیا فصل سوم این برنامه هم ساخته خواهد شد؟
ما برای ادامه «میشه که بشه» اتفاقهای بعدی را طراحی کردیم و فضای کاملاً متفاوتی را در صورت ساخت فصل سوم تجربه خواهیم کرد، شاید گروه برنامهساز به خارج از مرزها برود اما ساختار برنامه رئالیتیشو باقی میماند. البته هنوز برای تولید فصل سوم با مدیران شبکه نسیم رایزنی نکردهایم.
منبع: روزنامه قدس