شنبه 2 مرداد 1400 - 0:0:0
سید رضا صائمی منتقد
حالا به جرأت میتوان شهاب عباسی را یک طنزپرداز مؤلف تلویزیونی دانست که سبک و ساختار ویژه خود را در تولید مجموعههای طنز یا طنزهای آیتمی خلق کرده است. جنس کارهای او نه به آثار مهران مدیری در مجموعههای آیتمیاش شباهت دارد نه شبیه مجموعههای طنز رضا عطاران، سعید آقاخانی و سروش صحت است.
مسأله نه قیاس بین آنهاست نه حتی کم و کیف آثار او، گرچه میتوان در این باره هم به نقد و تحلیل پرداخت. مسأله این است که فارغ از اینکه کیفیت طنز او چگونه است یا آن را میپسندیم یا نه، شیوه پردازش و ساختار طنازانه او از «خنده بازار» تا «دست انداز» از هویت و امضایی مستقل برخوردار است و سبکی متمایز برای خود ایجاد کرده است.
«دست انداز» با ساختاری جدید در شش آیتم صورتبندی شده که اغلب شوخی با خود تلویزیون و برنامههای آن است. رویکردی که پیش از نیز مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و مثلاً هنوز تصویر فریدون جیرانی و مسعود فراستی برنامه هفت یا تصویر عمو قناد در حافظه تصویری مخاطب تداعی میشود. اساساً بخشی از موفقیت برنامههای شهاب عباسی از جمله «دست انداز» دقت و ظرافت آن در شبیهسازی کاراکترها و شخصیتهاست که این شبیهسازی در دو ساحت صورت میگیرد. یکی در چهرهپردازی و گریم و دیگری در رفتارشناسی و بازتولید کنشهای کاراکترها. گاهی این شباهت و نزدیکی به قدری زیاد است که در نگاه اول با اصل برنامه یا کاراکتر اشتباه گرفته میشود.
مثلاً نگارنده در همین برنامه «دست انداز» در مواجهه اول با آیتم مربوط به بهمن هاشمی یک لحظه تصور کردم که خود واقعی اوست. ماهیت طنازانه برنامه نیز بر همین شیبهسازی و در واقع جعل واقعیت بنا میشود. به این معنا که ما نه با کمدی موقعیت و کمدی کلامی روبهرو هستیم که بیشتر با خوانش و روایتی کاریکاتوری از کاراکترها مواجه میشویم. گرچه رگههایی از طنز کلامی هم در آیتمها وجود دارد اما کمدی ماجرا بیشتر در شبیه سازیهای قوی یا اغراق در تقلید از شخصیتها و سلبریتیهای تلویزیون و موسیقی است. مثلاً تقلید و شبیهسازی از دو خواننده پاپ محمد علیزاده و امید حاجیلی هم بهدلیل شباهت ظاهری و فیزیکی بازیگران به آنها که هر دو را شهاب عباسی خودش اجرا کرده و هم در بازسازی طنازانه ترانههای آنها که طنز کلامی ماجرا را شکل میدهد موجب جذابیت و خنده مخاطب میشود.
از این حیث گزافه نیست که بگوییم طنز و کمدی موجود در برنامه «دست انداز» بیش از هر چیزی کمدی مبتنی بر زبان بدن است و بازیگران با تکیه بر دو ظرفیت یکی گریم و شبیهسازی فیزیکی و دیگری استفاده درست از زبان بدن برای تقلید رفتاری از کاراکترها به خلق طنازانه دست میزنند. شاید از این حیث عنوان «دست انداز» برای این برنامه عنوانی معنادار و نمادین باشد. گرچه در این میان نباید توانمندی بازیگران این برنامه را در هویت بخشی به کاراکترها و خلق کمدی ماجرا فراموش کرد. کاش در سری جدید از بازیگران جدیدی هم استفاده میشد تا هم قابلیتهای طنازانه تازهای محک میخورد و هم حضور بازیگران تکراری، موقعیت کمیک لحظه را ممکن است با ملال همراه سازد. همچنانکه عدم استفاده از فضای بیرون از لوکیشن نیز میتواند کلیت برنامه را تخت و یکنواخت کند و از تنوع بصری آن بکاهد. به هر حال باید دست اندرکاران «دست انداز» به برخی از نقاط ضعف خود هم توجه کنند از جمله تکراری بودن برخی آیتمها و متنها که استمرار آن ممکن است برای مخاطب دافعه برانگیز باشد و شیرینی خود را از دست بدهد.
برنامه «دست انداز» بواسطه شوخی با برنامهها یا چهرههای تلویزیونی به نوعی آشنایی زدایی دست میزند اما این یک آشنایی زدایی طنازانه است که بواسطه اغراق و تقلید یا خوانش کاریکاتوری صورت میگیرد. مخاطب چون هر دو سوی ماجرا را میشناسد به شکل ناخودآگاه در ذهن خود دست به قیاس اصل و جعل آیتمها دست زده و از این قیاس سرگرم شده، میخندد و لذت میبرد. ضمن اینکه میتوان برنامهای مثل «دست انداز» را بهدلیل شوخی با تلویزیون یک برنامه خودانتقادی درون رسانهای هم دانست که میتواند تحمل نقد یا فرهنگ نقدپذیری را بالا برده و خود تلویزیون را به میانجی نقد یا شوخی با تلویزیون بدل کند. در این معنا میتوان خنده و خردمندی را دوسویه یک دستانداز طنازانه دانست.
منبع: روزنامه ایران