چهار شنبه 28 دی 1401 - 0:9:17
نگاهی به برنامهای با محوریت ادبیات در گفتوگو با تهیهکننده آن
شبکه نسیم چند شبی در هفته از مخاطبانش میخواهد که دور هم جمع شوند تا به یاد ایام قدیم و گرم شدن به هوای حضور همدیگر در سرمای زمستان و شنیدن حکایت از زبان بزرگترها پای این شبکه بنشینند. البته حکایات نقل شده، نه هر حکایتی است و نه هر نقلی. بلکه حکایتهای کهن به شیرینی قند و با زبان طنازانه هنرپیشهای بیان میشود که برای هرکدام از شخصیتهای لحن خاصی را برمیگزیند و با تیپگویی، نمایشی کلامی را مقابل چشمان مخاطبان به اجرا میگذارد. این بزم ادبی در خانهای قدیمی با معماری چشمنواز ایرانی به پا میشود تا دل مخاطبان با دیدن همین فضای پر از نور و صفا باز شد. راوی هر حکایت «قندون» هم مرتضی زارع، بازیگر سینما و تلویزیون است که او را در فیلمها و سریالهایی مثل روز سوم، هزارپا، روزهای آبی، بینشان و... دیدیم.
او مقابل مخاطبان مینشیند و از میان کتب قدیمی و ادبیات کلاسیک ایران همچون کلیله و دمنه و مثنویمعنوی حکایتی را با چاشنی نمایش میخواند. این برنامه که پس از مدتی وقفه با فصلی تازه روی آنتن رفته، قرار است در ۱۲۰قسمت ۱۵دقیقهای مهمان علاقهمندان باشد. مجید فتاحی، تهیهکننده و کارگردان برنامه قندون است که در گفتوگو با جامجم از تغییرات فصل دوم و همچنین پخش از شبکه فراتر میگوید.
فصل دوم قندون به تهیهکنندگی مجید فتاحی، نویسندگی هادی حوری و با روایت مرتضی زارع، کاری از تامین برنامه شبکه نسیم است که با تمرکز بر ادبیات کلاسیک و روایت داستانهای کوتاه از متون گذشته روزهای فرد ساعت ۲۰ راهی آنتن شده است. این برنامه با روشی طنازانه اجرا و در لوکیشن تاریخی خانه موزه بازار تهران تصویربرداری شده است. قندون، با روایت داستانهای کوتاه و سعی بر روانسازی آن به شکل طنز نمایشی و معرفی مفاخر ادبی ــ فرهنگی، آموزش نگارش صحیح و معانی کلمات و ارائه معادل فارسی کلمات بیگانه که وارد زبان فارسی شده همراه مخاطبان است.
قندون روی آنتن فراتر
مجید فتاحی، تهیهکننده و کارگردان قندون، درباره تغییرات این فصل نسبت به سری گذشته عنوان میکند: مانیفست قندون بر اساس ادبیات کلاسیک است به همین علت در فصل جدید هم مثل فصل گذشته سراغ برخی کتب قدیمی مثل اسکندرنامه، طوطینامه، مثنوی معنوی، کلیله و دمنه، گلستان و... رفتیم. نویسنده، آقای حوری کاملا به ادبیات کلاسیک مسلط است و سالهاست در این حوزه فعالیت میکند. او فیلمنامهنویس، نویسنده، شاعر و ترانهسرا هم هست. حکایات کوتاه را که قابلیت پخش داشته باشند از این منابع انتخاب میکنیم. البته برخی متون در این فصل اضافه شدند مثلا در سری پیشین طوطینامه، اسکندرنامه و مثنوی معنوی را نداشتیم.
این تهیهکننده در مورد انتخاب حکایات میگوید: آقای حوری با تسلطی که بر این حوزه دارند، حکایات را پیشنهاد میدهند و ما با توجه به موضوع، هر حکایت تایید یا رد میکنیم. در واقع این حکایات متناسب با شرایط روز جامعه و همچنین فرهنگ امروز ایران انتخاب میشوند.
وی ادامه میدهد: فصل اول ۱۲۰ قسمت ۸ دقیقهای بود. فصل دوم ۱۲۰قسمت ۱۵دقیقهای است. همچنین تغییر دیگر این است که کل برنامه قندون به صورت ۴kواقعی ضبط و تدوین میشود. یک نسخه فول اچدی برای پخش به شبکه نسیم میدهیم و یک نسخه۴kبرای پخش به شبکه فراتر خواهیم داد. جلسات در این خصوص برگزار شده و بهزودی روی آنتن میرود. این شبکه با یک هفته تا ۱۰روز اختلاف از شبکه نسیم، برنامه را پخش میکند. تقریبا جزو اولین برنامههای تولیدی شبکه فراتر هستیم، چون از همان ابتدا برنامه را دو منظوره ساختیم.
فتاحی میافزاید: از نظر لوکیشن هم در سری اول در فضاهای مدرنی مثل باغ کتاب تهران برنامه را ضبط میکردیم. در سری جدید، برنامه را در فضاهای تاریخی تصویربرداری میکنیم. در خانه موزه بازار تهران هستیم که ۱۲۰سال قدمت دارد؛ بسیار زیباست و متعلق به یکی از همسران ناصرالدین شاه بوده است. خانه دقیقا اتاق آینهای شبیه اتاق آینه کاخ گلستان دارد که البته مقیاسش یکپنجم آن است. همچنین در سرداب و حیاط این خانه هم تصویربرداری کردیم. به همین دلیل فضای کاملا متفاوتی را نسبت به فصل نخست داریم. در این فصل همچنین بعد نمایشی را هنگام خوانش قصهها بیشتر کردیم. آقای زارع که راوی حکایات است و به ادبیات کلاسیک تسلط دارد، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر است و ما از این ویژگی ایشان استفاده کردیم. همانطور که گفتم آقای حوری، سینمایینویس هم هست و ما برای روانسازی متون کلاسیک که گاهی واژهها و اصطلاحات دشواری دارد از عنصر نمایش بهره بردیم. آقای زارع برخی بخشها را طوری با تغییر حالت، صدا و تیپ میخواند که برای مخاطبان امروز قابل فهمتر، ساده و بانمک میشود.
از تهیهکننده قندون میپرسیم باتوجه به ظرفیت حکایتها و همچنین توانایی بازیگری راوی چرا سراغ افزودن بخش نمایش به برنامه نرفتند، او توضیح میدهد که تعمدی بوده است. در سال ۱۳۹۸پرمخاطبترین برنامه زیر ۱۰دقیقه کل تلویزیون شدیم. به همین علت اصطلاحا نخواستیم به ترکیب برنده کار که جواب داده و مخاطب دوستش داشته است، دست بزنیم. البته بدیهی است که وقتی ما توانایی اجرای بخش نمایش را داریم یک آیتم اضافه کنیم ولی این کار را نکردیم و همان قندون قبلی را گسترش دادیم. مثلا زمان برنامه را بیشتر کردیم. میزان نمایش را افزایش دادیم. لوکیشن را به فضا و محتوای کار نزدیک کردیم. ضمن اینکه جذابیتهایی را برای جوان و نوجوانپسند کردن برنامه داریم. مثلا تیتراژمان انیمیشنی است. آرماستیشن برنامه سهبعدی است. موسیقی برنامه امروزی است. مدل روانسازی ترجمه برنامه به شکلی است که جوانان و نوجوانان امروز بپسندند. شاید باورتان نشود که بچههای هفت، هشت ساله هم جزو مخاطبان برنامه ادبی قندون هستند.
فتاحی در مورد شیوه دریافت بازخوردها عنوان میکند: بخشی از این بازخوردها بهصورت سنتی به ما منتقل میشد. آقای زارع هم بهعنوان بازیگر به خاطر پروژههای مختلف به شهرستانها سفر میکرد و در این رفتوآمدها و ارتباط با مخاطبان نظرات آنها را به ما انتقال میداد. همچنین در سری نخست از طریق فضای مجازی هم متوجه بازخورد بینندگان میشدیم. حتی چند بیننده پروپا قرص هم از خارج کشور داشتیم. باید دید در این فصل چقدر میتوانیم نظر مخاطبان را جلب کنیم.
کلاس درس نامحسوس
شاهد بودیم که گاهی برخی برنامههای سرگرمکننده و حتی ادبی یا کتابخوانی، نگاه بالا به پایین به مخاطبان دارند و بیش از آنکه آنان را به کتابخوانی تشویق کنند، احساس ناخوشایندی را ایجاد میکنند. فتاحی درباره بعد آموزشی برنامه و این موضوع تصریح میکند: دوست داریم شبکه یا آموزش و پرورش ارتباط برقرار کند و مثلا این برنامه برای بچههای نوبت اول و دوم دبیرستان پخش شود تا کلی اطلاع ادبی بگیرند، چون در سری جدید کلمات را ترجمه و زیرنویس میکنیم تا مخاطبان با متون قدیمی آشنا شوند. البته این آموزشها نامحسوس است، زیرا ما مخالف امر و نهی کردن به مخاطبان هستیم و از نگاهی که مدام بخواهد بگوید چقدر کتاب میخوانی؟ چرا نمیخوانی؟ معنی این کلمه را بلدی یا نه؟ گریزانیم.
فضای کلی حاکم بر برنامه ادبی، البته با رگههایی از مزاح است که در این بخشها حتی ترانههای برخی قطعات موسیقی امروز را هم از زبان راوی میشنویم. فتاحی در اینباره بیان میکند: باید کاری کنیم که بچههای امروز برنامه را ببینند البته نه به هر وسیلهای. یک تیر و دو نشان زدیم. با روایت طنازانه و کنار هم قرار دادن متون کلاسیک فاخر ایرانی و ادبیات سخیف امروزی ــ که گاهی در ترانهها شاهدش هستیم ــ در ناخودآگاه مخاطبان مینشانیم که ما که بودیم و که شدیم. البته میتوانیم این مسیر غلط را تصحیح کنیم. در ضمن با شوخی کردن با ادبیات امروز و شعرهای خوانندگان امروزی میکوشیم مخاطبان را بخندانیم. گاهی موسیقی را که از برخی ترانهها بگیری، تازه متوجه میشوی که چه دارد میگوید. تا امروز بیشتر قسمتهای برنامه تصویربرداری شده و به گفته فتاحی ضبط قسمتهای باقی مانده هم تا یکماه و نیم دیگر به پایان میرسد.
بازیگران ادبدان
این تهیهکننده درباره چرایی انتخاب یک بازیگر برای روایت آثار هم بیان میکند: بخش نمایش در اجرای هر قسمت اهمیت دارد، چون کاراکترهای زیادی از حیوان بگیر تا آدمهای پیر و جوان، زن و مرد داریم که در راوی باید تیپ آنها را هنگام ادا کردن هر جمله بگیرد. برای اجرای این بخش نیاز به بازیگر داشتیم، ولی چند بازیگر داریم که بتوانند متون کلاسیک را بخوانند؟ از طرف دیگر آدمهایی خارج از این حرفه داریم که به متون ادبی کلاسیک تسلط دارند اما همانطور که گفتم بیشتر آنها توانایی بازیگری ندارند. ما برای اجرای این برنامه آدمی را انتخاب کردیم که سابقه ۳۰سال حضور در تئاتر، سینما و تلویزیون را دارد. این شخص جزو معدود آدمهایی است که هم در عرصه نمایش توانایی دارد و هم مسلط به متون کلاسیک ایرانی است. دقیقا همین نکته درباره آقای حوری، نویسنده برنامه هم صدق میکند، چون فیلمنامههای سینمایی و تلویزیونی نوشته است و نویسنده و کارگردان برجسته تئاتر هم است. از سوی دیگر به ادبیات کلاسیک تسلط دارد و میتواند این متون را به آیتم نمایشی طنز پیوند دهد. نیایشهای ابتدایی برنامه که در فصل جدید یک تا دو دقیقه است را خود آقای حوری مینویسند و بیشتر شعرها را هم خودشان سرودند.
منبع: روزنامه جام جم